و اشک…
و خاطراتی نا مفهوم از گذشته
و حسی که ماند در باغ خیس سادگی من
وقت با تو بودن توهمی قشنگ بود
خواب کودکانه ی زیبا
و تو ماندی در قلب من
بی آنکه تو را ..!!!
چه قدر دشوار می باشد که با نزدیک ترین خویش، دور باشی!
پس از این همه عبورِ کبود،
از الان تا ابد هیچ گاه خلوت ها را بی فایده نمی دهم و از لحظه لحظه با تو بودن شادمانم…